برایم همیشه این سوال بود که با این شدت هجوم اطلاعات در این دوره زمانه و گستردگی وحشتناک انواع و اقسام رسانه ها که امروز در جهان و همین طور در کشور ما وجود داره ( حالا به طور رسمی مثل صدا و سیما و ... یا غیر رسمی و البته فراگیر! مثل ماهواره ) جایگاه حاکمیت و رسانه ی زیر نظر آن چه نقشی می تونه داشته باشه و آیا پیوندی میان رسانه های رسمی و غیر رسمی می شود ایجاد کرد یا این که نمی شود یا اصلا نباید.
شاید وبلاگ ها هم از این جهت که به قول آقای اکبری ( مدیر خبر رادیو معارف ) ممکن است به جای یک دکتر متخصص بعد از مدت ها مشخص شود که یک پیرزن پشت این وبلاگ بوده است، غیر رسمی و غیر قابل اعتماد محسوب شوند.
دیروز جلسه ای در قم با حضور تعدادی از مدیران صدا و سیما و همین طور جمعی از خبرنگاران و ... البته گروهی از مرتبطین با امر وبلاگ (دو نفر از مسئولین دفتر توسعه وبلاگ دینی، مدیر سرویس، وبلاگ نویس و یا علاقه مند به وبلاگ نویسی! ) برگزار شد. اگر چه در صورت جلسه ی نهایی این طور جمع بندی شد که به راهکار های عملی خوبی در این زمینه رسیده ایم و فتح بابی برای جلسات بعدی شده است ولی من این طور فکر نمی کنم
.
به نظرم قبل از این که وارد این بحث می شدیم باید در مورد یک نکته ی مبنایی تر و دقیق تر صحبت می کردیم. نکته ای که هنوز خودم نتوانستم در مورد آن به نتیجه کاملی برسم و قصدم در این جا بیشتر، طرح مسئله است.
اصل مسئله این جاست که گسترش اطلاعات و حرف زدن در فضای عمومی جامعه و در تیریبون فراگیر باید چگونه باشد و چه کسی باید حرف بزند و چه چیزهایی باید بگوید. دیروز به وضوح در جلسه مشخص بود که مسئولین مربوطه از طرفی نمی توانند رسانه ای به نام اینترنت و وسعت اطلاعات موجود در آن را نادیده بگیرند و از طرفی دیگر این اعتماد را هم نمی توانند داشته باشند که اگر راه را باز گذاشتند و وبلاگی نویس ها و دیگر نویسندگان اینترنتی را وارد رسانه ی ملی کردند آن ها هم همان کاری را انجام بدهند و همان حرفی را بزنند که هماهنگ با مبانی و اهداف آن ها باشد. خب این به نظر یک حالت تناقض گونه است که تا این تناقض حل نشود و تکلیفمان نسبت به آن روشن نشود نمی شود در مورد حضور اینترنت و وبلاگ در تریبون بزرگی مثل رسانه ی ملی تصمیم گیری کرد.
البته راه حل هایی هم پیش نهاد شد که هر کدام مشکلات خود را داشتند مثلا این که اسامی نویسندگان یا آدرس آن ها ذکر نشود و فقط خود محتوا بیان شود که خب نمی دانم کسی این اشکال را کرد یا نه ولی به نظر خودم می رسد که این کمی با قانون حق مالکیت اثر و این حرف ها منافات داشته باشد. به خصوص که در بسیاری از منابع اینترنتی تصریح به محفوظ بودن حق نوشته های خود کرده اند.
البته صحبت خوبی هم از طرف اگه اشتباه نکنم آقای ... اسمش رو یادم رفت شد که ایشون می گفتند مطالب نشانه دار شوند که برداشت بنده این بود که مانند نقل قول هایی که از خبرگزاری ها و روزنامه ها در رسانه ملی می شود و ما می دانیم که قطعا بسیاری از آن ها ممکن است مطابق با واقع نباشند و چه بسا دقیقا مطابق با اهداف دشمنان ما بیان شده باشند. ولی ما خبر یا مطلب را منسوب به آن منبع ذکر کرده ایم و حرف ما و حرف رسانه ی ملی نخواهد بود و به قول آقایون (در مسائل تاریخی ) العهده علی الراوی و هیچ وقت هم این مشکل پیش نمی آید که با نقل قول کردن ما فلان روزنامه استفاده تجاری می کند یا ممکن است بعدا حرفهای اشتباه بزند یا این که بعدا تغییر ماهیت بدهد و آدم بدی بشود.
تازه من فکر می کنم این که الان ذکر نام یک وبلاگ یا سایت در رسانه ی ملی تبلیغ آن می شود به این جهت است که این قضیه توی رسانه ی ملی زیاد نیست ولی اگه مردم از این چیزها زیاد شنیدند کم کم از حالت تبلیغ خارج می شود و چیزی شبیه حالت روزنامه ها را پیدا می کند و دیگر کسی نمی گوید : خوش به حال دوستم که اسم وبلاگش رو توی تل وزیون گفتند و حالا خیلی خوش به حالش می شود.
خیلی حرفام زیاد شد . لب مطلب این که :
اول تعیین کنیم که چه کسی باید حرف بزند، چه چیزی باید بگوید، جایگاه رسانه ی ملی در رابطه با این حرف کجاست؟ و اصلا چه حرف هایی و از چه راه هایی باید به گوش مردم برسد؟
در ضمن : ماهواره و اینترنت رو همه دارن ها! این رو هم لحاظ کنین .